تفکر در یک صدم ثانیه(اعتکاف دانش آموزی)
یکی از سوغاتها و ارمغانهای خیلی زیبایی که معتکف باید با خودش به منزل ببرد و بتواند سالیان سال از آن استفاده کند، تفکر کردن در یک صدم ثانیه است. خیلی وقتها فکر میکنیم اگر میخواهیم ثواب تفکر به ما داده شود، باید یک ساعت تفکر کنیم. تازه نمیدانیم باید برای چه چیزی تفکر کنیم و چگونه تفکر کنیم. نوجوان، تفکر در یک صدم ثانیه، اکنون مهم است که این تکنیک را به او یاد دهید که بعضی اوقات برای انتخاب پیش روی خود نیاز دارد یاد بگیرد چگونه در یک صدم ثانیه بحث و موضوع را جمع و جور کند و ذهنش را ابلاغ کند به دیگر قسمتهای وجودش که واکنش انجام دهند. . «تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعَیْنَ سَنَةً.» خب، اینجا وقتی لحظه را میفرماید، میتوانیم تقسیم کنیم؛ بعضی اوقات یک هزارم ثانیه، بعضی اوقات یک دقیقه فرصت. بعضی اوقات نوجوان را تمرین دهید تا در یک صدم ثانیه، دقیقاً بعد به چه چیزهایی فکر کند و ذهنش را ساختار دهید. ذهنش را ساختار دهید تا وقتی موضوعی یا مسئلهای در زندگی برایش پیش میآید، بتواند با ساختاری که ذهنش دارد به موضوع بپردازد. یکی اینکه به او یاد دهید میتوان به آن موضوع هم خوشبینانه نگاه کرد و هم بدبینانه؛ یعنی هم برداشت خوشبینانهاش را ببیند و هم برداشت بدبینانهاش را. خوشبینانه اتفاق میافتد، بدبینانه اتفاق میافتد. نکته بعدی این است که توجه به آثار و آسیبهای کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت موضوع کنید که در کوتاه مدت شاید واقعاً منفعت به حال خوش، اما در بلند مدت انجام دهد، بعد فردی، خانوادگی، اجتماعیاش را در نظر بگیرید. شاید در بعد فردی مشکلی نداشته باشد، در بعد خانوادگی مشکلی نداشته باشد، اما در بعد اجتماعی واقعاً بازتابهای خوبی در گذر زمان برای ما ندارد. به او یاد دهید به موضوع میتواند سطحی نگاه کند، فقط لایه رویینش را نگاه کند، همچنین میتواند عمیق کند، عمیق نگاه کند، یعنی لایههای پنهانش را هم ببیند. به او یاد دهید واکنش دم دستیترین چه بوده، اکنون میخواست فحش بدهد، خب، میتواند با فحش آن حرف را به او بزند، میتواند بدون اخم، میتواند با اخم بگوید. مهم این است که به او یاد دهید که واکنش دم دستیترین چه چیزی است، اینکه بزند تو گوشش. بعد راهکارهای دیگر هم در نظر بگیرید، میتواند بدون زدن تو گوشش و تنبیهش کرد. خب، این را دیگر باید در نظر بگیرید چه کار باید بکنید.نکته دیگر، تفکیک سازی، به مخاطب یاد میدهد، یعنی یا آفرینی از قصد گفته شده یا از قصد نگفته شده، عمدی بوده یا غیر عمدی بوده، ببینید، یا آفرینی یعنی شوون متفاوتی است واکنون گفته شده یا با این لحن گفته شده یا با این لحن نگفته شده، ببینید، وقتی که تفکیک میکنیم، از قصد گفته شده یا از قصد گفته نشده. نکته هفتم این است که به او یاد دهید جنبه مادی و معنوی را در نظر بگیرد، هم عقل خودش را ببیند و هم منطق دین را ببیند، چیست معنوی نگاه کند، خداپسندانهاش چیست، خود پسندانه چیست، خداپسندانه من چیست. نکته هشتم این است که به او یاد دهید تک عاملی به موضوع نگاه کند، یعنی یک اتفاق میافتد و بگوید فقط علتش این است یا نه، سیستمی، چند عامل باعث شده تا این اتفاق انجام شود. اگر دقت کرده باشید، . ذهن شما وقتی ساختار گرفت در این ۸ عرصهای که بیان شد، به راحتی با موضوعی مواجه شود، میتواند خوب برخورد کند. مثلاً به نوجوان میگوییم، ماشین پشت سریع بوق زد، اکنون این ۸ عنصر را یک دفعه با همدیگر در نظر بگیرید چه کار باید کند، در کنار همدیگر بنشینید، شاید در ذهنش باشد، تمرین کند، دیگر کم کم مثل آن رانندگی میشود که روزهای اول دنبال دنده و دنبال فرمون و دنبال کلاچ و اینا میگشت، اما بعد از اینکه تمرین کرد، اکنون دیگر در یک هزارم ثانیه هم فرمون را میپیچاند، هم کلاچ را میگیرد، عوض میکند، بدون اینکه اصلاً نگاهش به اینها چه باشد. پس نابترین مقامی که میتوانیم عرض کنیم که ما به معتکف بدهیم، همین است که چگونه در یک صدم ثانیه پیرامون یک موضوعی عرض کنیم یا نه، گفت که کم آوردی تو اینجا، به او یاد دهید که طرف گفت کم آوردی، در یک صدم ثانیه من کم آوردم، نه تنها در این موضوع کم آوردم، در ابعاد زندگی دیگرم کم میآورم، اصلاً آدمها خیلی وقتها کم میآورند، فقط من کم نمیآورم، تو هم یک جایی کم آوردی، همه کم میآورند. به او یاد دهید چگونه اصلاً موضوع را عرض کنیم، تغییر دهیم، موج سواری کنیم.